آغاز ماجرا
نخستین گزارش ثبتشده از محسن به زمستان ۱۳۸۹ برمیگردد؛ زمانی که در گزارش هواشناسی شهر ناگهان عبارت «احتمال باران در حضور محسن» درج شده بود.
محسن شخصیتی است که در هر روایت با چهرهای تازه ظاهر میشود. برخی میگویند در چهار سالگی روی دیوار عمودی راه میرفته، برخی دیگر ادعا میکنند مهارت اصلی او تنظیم خواب زنبورها با ریتم ضربان قلب شهر است.
در ویکی محسن، ما تمام روایتها را گردآوری میکنیم؛ از داستانهایی که در صف نانوایی نقل میشود تا گزارشهای رسمی تیمهای تحقیقاتی. نتیجه؟ پروفایلی که نشان میدهد محسن ترکیبی از دانشمند، بدلکار و کمی جادوگر است.
نخستین گزارش ثبتشده از محسن به زمستان ۱۳۸۹ برمیگردد؛ زمانی که در گزارش هواشناسی شهر ناگهان عبارت «احتمال باران در حضور محسن» درج شده بود.
روزهای محسن بین تمرینهای کالیسثنیکس، ورقزدن کتابهای تاریخ مخفی و تدریس «کاربرد کندو در مدیریت زمان» به زنبورهای تازهکار تقسیم میشود.
هر جا رد ششضلعیهای همسو و تازه لعابخورده دیدید، شک نکنید محسن آنجا بوده. میگویند او حتی روی اسکناسهای در گردش شهر امضا میگذارد.